معنی پینک هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پینک هاکردن
وصله زدن
ادامه...
وصله زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پی کش هاکردن
واپسین دم، آخرین نفس، پک عمیق به سیگار یا چپق زدن، هوا.، بالا کشیدن
ادامه...
واپسین دم، آخرین نفس، پک عمیق به سیگار یا چپق زدن، هوا.، بالا کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیله هاکردن
تاول زدن، جمع شدن آب یا چرک، کینه کردن
ادامه...
تاول زدن، جمع شدن آب یا چرک، کینه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاک هاکردن
پاک کردن، از آلودگی و ناخالصی پیراستن
ادامه...
پاک کردن، از آلودگی و ناخالصی پیراستن
فرهنگ گویش مازندرانی
پنو هاکردن
گله ای را از جایی به جایی دیگر انتقال دادن، محدوده ای مشخص
ادامه...
گله ای را از جایی به جایی دیگر انتقال دادن، محدوده ای مشخص
فرهنگ گویش مازندرانی
پیف هاکردن
مانند حباب متورم شدن، پف کردن خمیر نان و کیک و غیره، زاییدن
ادامه...
مانند حباب متورم شدن، پف کردن خمیر نان و کیک و غیره، زاییدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش هاکردن
بستن در، بدرقه کردن
ادامه...
بستن در، بدرقه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سیک هاکردن
اخراج کردن کسی از بازی
ادامه...
اخراج کردن کسی از بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
پی هاکردن
بریدن پای حیوان زنده، چاق شدن، فوت کردن، دمیدن، باز کردن، پی بردن، پی بردن به اسرار
ادامه...
بریدن پای حیوان زنده، چاق شدن، فوت کردن، دمیدن، باز کردن، پی بردن، پی بردن به اسرار
فرهنگ گویش مازندرانی